شاید این جمله را قبلا بارها شنیده باشید که این بازی بسیار شبیه به سری Dark Souls است! به دلیل اینکه در نقد و بررسی بسیاری از بازیهای امروزی، این جمله بسیار گفته میشود و عناوین زیادی هستند که از این صفت بهره میبرند. به دلیل اینکه سری Souls تاکنون الگوی بسیار مهمی برای بسیاری از بازیهای مدرن بوده و عناوین زیادی با الهام از آن ساخته شدهاند. اما تفاوت زیادی میان تقلید و الگو قرار دارد و این موضوع در مورد بازی Blasphemous نیز صدق میکند. از مکانیکهای گیمپلی و باس فایتهایش تا دنیایی که به نابودی رفته و به سختی میتوان امید را در آن پیدا کرد، همه و همه یاد آور سری سولز هستند و به نظر میرسد که این بازی یک ادای احترام به سری Dark Souls با کمی چاشنی Castlevania بوده است. اما به هر حال، این بازی دو بعدی بسیار جذاب، نوآوریهای مخصوص به خودش را نیز دارد و این نو آوری را مدیون سبک هنری خاص و اتمسفر نفس گیرش است. در ادامه با نقد و بررسی بازی Blasphemous همراه باشید.

نقد و بررسی بازی Blasphemous
یک ترکیب خوشمزه از Castlevania و Darksouls
در سال ۲۰۱۷ بود که شرکتی اسپانیایی به اسم Game Kitchen یک کمپین Kickstarter برای بازی Blasphemous راه اندازی کردی که به موفقیت رسید و هم اکنون این بازی توسط استودیو Team 17 توسعه داده شده است. بازی در شهری ویران شده به اسم کاستودیا جریان دارد که در آن یک حکومت مذهبی افراطی حاکم میباشد و ایمان سرتاسر شهر تا به خود آغشته کرده است. این مذهب به آیینی به نام The Miracle of Greatest Pain اختصاص دارد که الههی آن به طرز آشکارا گناهان هر شخص را در او آشکار کرده و چهرهی واقعی او را به نمایش میگذارد. مردم نیز برای رهایی از این گناه و طلب بخشش، انواع و اقسام شکنجههارا علیه خود و دیگران به راه انداخته و شهر را به آشوب کشیدهاند. بازیکنان در Blasphemous کنترل یک جنگنده تنها و آواره شده به اسم The Penitent One را بر عهده دارند که یک شمشیر نفرین شده را حمل میکند و یک کلاه خود بلند گاتیک را بر سر خود نهاده است. در ابتدای بازی، The Penitent One در بین تپهی بزرگی از جنازهها بیدار شده و در حالی که لخت است، کلاهخود مخصوصش را به سر میکند. او در ادامه آن قبر دست جمعی را پشت سر گذاشته و راهی سفری برای پیدا کردن منشا تمامی این اتفاقات شیطانی یعنی The Miracle میشود.
همانطور که The Penitent One در مسیر بازی پرش میکند، از دیوارهای بلند بالا میرود و دشمنان متعددی را شکست میدهد، آیتمهای جدیدی را نیز بدست آورده و از افسانهها و Lore های بازی پرده برداری میکند. شاید پایه گذار اصلی این Lore ها سری Souls باشد، اما برخلاف عناوینی شبیه Dark Souls و Bloodborne که با کنار هم گذاشتن این افسانهها و وقایع میتوان داستان اصلی بازی را آشکار نمود، در Blasphemous این Lore ها ربط مستقیمی به داستان اصلی ندارند و تنها داستانهایی از گوشه و کنار داستان اصلی را روایت میکنند. این داستانهای فرعی بیشتر با صحبت کردن با کارکتر ها و NPC ها بدست می آیند که اکثرا در مورد یک افراطگرایی مذهبی و عذاب آور بودن آن برای انسان میباشند.میتوان گفت که استفاده از آیینها و تمهای مذهبی در این بازی در حقیقت هیچ ربطی به دنیای واقعی نداشته و تیم سازنده از این مسائل برای هرچه بیشتر جذاب نشان دادن بازی استفاده کرده است.

شهر ویران شدهی کاستودیا
این مساله چیز بدی هم نیست، بلکه باعث شده تا Blasphemous تبدیل به اثری جذابتر و برجستهتر شود. قطعا طراحی هنری و انیمیشنها حرف اول را در این بازی میزنند. هرچه باشد، این یک بازی مترویدونیا (Metroidvania) است و در این نوع بازیها، مهم ترین عامل موفقیت جدا از داستان و گیمپلی، طراحی محیط و دشمنان بازی است. دشمنان در Blasphemous به پیچیدهترین و چندش آور ترین شکل ممکن طراحی شدهاند که با فضا و داستان بازی هماهنگی بسیار بالایی را دارند و در این بین، تیم سازنده انیمیشنهای کشت و کشتار خشن و وحشیانهای را برای شخصیت اصلی یعنی Penitent One قرار داده که تجربهی مبارزات را لذت بخش تر کرده است. هر کدام از این انیمیشنهای فینیشر که با ظاهر شدن کلمهی E در بالاسر دشمنان انجام میگیرد، با تنوع بالایی طراحی شدهاند و بسیار اعتیاد آور هستند. اما شهر کاستودیا نیز چشم آنداز عمیق و فوقالعاده ای دارد که گاهی اوقات میتوان ایستاد و تنها به تماشای محیط این شهر پیکسلی پرداخت. ترکیب جو و اتمسفر قدرتمند بازی با موسیقی گوشنواز آن، لذت بسیار زیادی را برای طرفداران سبک مترویدونیا به همراه دارد.

باس فایتها بسیار چالش بر انگیز هستند
مبارزه با شیطان در خرابههای کاستودیا
اما شاید یکی از ضعفهای عمیق بازی در سیستم مبارزات آن باشد. شاید خیلی از طرفداران بگویند که سیستم مبارزات بازی همانند سری Souls طراحی شده و ایرادی ندارد، اما Blasphemous توسط سازنده آن به عنوان یک بازی اکشن سرعتی هک اند اسلش توصیف شده و گیمپلی این بازی آن چیزی نیست که این سبک تعریف میکند. منظور من را اشتباه متوجه نشوید، مبارزات این بازی عالی هستند، اما در مقایسه با عناوینی همانند Dead Cells و Hollow Knight، این بازی حرفی برای گفتن ندارد. به عنوان مثال، مواردی مثل انیمیشنهای طولانی استفاده از آیتمهای شفابخشی و ضربه خوردن در صورت نزدیک شدن به دشمن، مواردی هستند که وجود داشتن آنها در گیمپلی بازی نیاز نبود. اما در هر صورت، مبارزات این بازی هنوز هم خشونت عمیقی دارند و اگر به آن عادت کنید، به مرور برایتان لذت بخش خواهد شد. اما مساله این است که برخلاف بسیاری از عناوین دیگر این سبک، The Penitent One تنها مقدار کمی کمبو دارد و عمق زیادی در حرکات شخصیت اصلی دیده نمیشود. در بخش شخصی سازی و ارتقا دادن شخصیت اصلی هم محدودیتهای عذاب آوری دیده میشود که به تجربه بازی صدمه زدهاند. هیچ سلاح دیگری به جز سلاح اصلی شخصیت اصلی در بازی وجود ندارد که بتوانید آن را حمل کنید و با آن به دشمنان حمله ور شوید و تنها پنج جادو و حرکت ویژه در بازی وجود دارد که شما میتوانید در یک دور بازی کردن از آنها استفاده کنید. این مساله یک خشکی خاصی را به گیم پلی بازی میدهد و میتوانست با اضافه شدن چند مورد سلاح جذاب بیشتر به بازی رفع شود.
منبع: PCSpot