شاید با خودتان بگویید، سریالی به پیچیدگی Dark نمیتواند تمام خطهای داستانیاش را به خوبی به پایان برساند و این ماموریتی غیر ممکن برای این سریال است. اما سریال داستانی را تعریف میکند که طی آن، شخصیتی باعث بوجود آمدن و زاده شدن مادر خود میشود؛ پس این سریال در انجام دادن موارد غیر ممکن، چندان هم بی دست و پا نیست. این سریال ساخته شده است تا به ما نشان دهد، هرچیزی ممکن است و هر شروعی پایانی دارد و هر پایانی نیز یک شروع جدید است. فصل سوم سریال Dark به زیبایی هرچه تمام تر توانست خطهای داستانشاش را به یک پایان لذت بخش و در عین حال احساسی برساند.
در فصل سوم سریال دارک چه اتفاقاتی افتاد؟
در پایان فصل دوم سریال Dark، مشاهده کردیم که مارتا در لحظات آخر توانست یوناس را تنها ثانیههایی قبل از آخرالزمان نجات داده و به دنیایی دیگر ببرد. در اینجا بود که فهمیدیم، نه تنها زمانهای مختلفی در سریال وجود دارند، بلکه دنیاهای موازی دیگر نیز هستند که هدف اصلی سریال در اصل همین دنیاهای موازی است. شاید تا قبل از شروع و پایان فصل سوم سریال که هفتهی گذشته از شبکهی نتفلیکس پخش شد، خیلی از شما دوستان کنجکاو بودید که بدانید، سازندههای سریال با وجود این همه خط داستانی و زمانی و وجود دنیاهای موازی دیگر، چگونه میخواهند پایانی رضایت بخش را برای طرفداران خود به ارمغان بیاورند. اما باران بو اودار (Baran bo Odar)، کارگردان سریال Dark و نویسندگان این سریال به زیبایی هرچه تمامتر توانستند پروندهی این سریال مغز آب کن را ببندند و پایانی را به نمایش بگذارند که از تمام جهات، رضایت بخش و منطقی بود. ما در این مقاله سعی داریم تا به اتفاقات مهم فصل سوم سریال Dark بپردازیم و برخی از مسائلی که شاید متوجه آنها نشده باشید تا بررسی کنیم. لطفا با نظرات خود از تیم پی سی اسپات حمایت کنید.
اگر هنوز فصل سوم سریال Dark را به پایان نرساندهاید، از ادامه دادن این مقاله صرف نظر کنید

آدام – فصل سوم سریال Dark
شاید زمان و مسیر فرق داشته باشد…اما نتیجه همیشه یکسان است
ما در فصل سوم، زمان زیادی را در دنیای مارتا صرف کردیم. خیلی زود متوجه شدیم که ویندن در دنیای مارتا نیز، بسیار شبیه به ویندن دنیای یوناس است و اتفاقات در این دنیا نیز شاید در یک زمان متفاوت و از یک راه دیگر رخ بدهند، اما نتایج یکسانی را خواهند داشت. به عنوان مثال، در دنیای مارتا، اولریک اینبار برای از بین بردن هلگه به سال ۱۹۸۶ سفر میکند، اما اینبار به جای بچگی هلگه، با یک هلگه بالغ رو به رو میشود و این دفعه به جای از بین بردن گوش او، به چشم او صدمه جدی وارد میکند. همچنین او اینبار کاتارینا را ترک کرده است تا با شارلوت باشد و باری دیگر خیانت او لو رفته و زندگیاش نابود میشود.
اما بزرگترین تفاوت دنیای مارتا با دنیای یوناس، این است که در این دنیا، میکل هیچوقت در زمان سفر نکرده و در این دنیا یوناسی بوجود نیامده است که در ادامه تبدیل به آدام (Adam) شود. اما وجود نداشتن آدام در این دنیا، باعث نمیشود که مسائل دست نخورده باقی بمانند. در این دنیا، شخص مرموز دیگری به نام حوا (Eve) وجود دارد که در ادامه مشخص میشود، او همان نسخهی پیر شدهی مارتا است که با آدام سر دشمنی دارد و قصد دارد جلوی نقشههای شیطانی آدام را بگیرد. آدام قصد دارد تا ه ریشهی تمام اتفاقات آتش زده و از بوجود آمدن این دو جهان جلوگیری کند؛ اما در سویی دیگر، حوا نیز قصد دارد تا از ریشهی تمام اتفاقات محافظت کند.

حوا – فصل سوم سریال دارک
چرا حوا میخواهد از ریشهی تمام اتفاقات (گره) محافظت کند؟
آدم و حوا عقیده دارند که ریشهی تمام اتفاقات و ایجاد شدن زمانبندیهای مختلف، بچهی مشترک یوناس و مارتا از دو جهان مختلف است. به همین سبب، حوا، مارتای جوان را به سراغ یوناس میفرستد و همانطور که مشاهده کردید، رابطهی این دو نفر باعث شد تا مارتا بچهی مارتا از جهانی دیگر را در شکم خود داشته باشد که یک موجودیت مشترک از هر دو جهان است. این بچه مدتها بعد با اگنس نیلسن رابطه برقرار کرده و ترونته به دنیا میآید. ترونته نیز اولریک را بوجود میآورد. به همین سبب، بچهی مارتا و یوناس، در اصل جد بزرگ آنها نیز محسوب میشود. او در اصل پدره پدره پدربزرگ یوناس و پدر پدربزرگ مارتا است. به همین سبب، آدم و حوا متوجه میشوند که بچهی مشترک آنها، پلی میان دو دنیا و ریشهی تمام این اتفاقات است.
آدام قصد دارد تا از به دنیا آمدن پسرش جلوگیری کرده و به همین سبب، باعث نابودی هر دو دنیا و زمانبندیهای مختلف شود. اما حوا قصد دارد تا به هر طریقی که شده، از نابود شدن ریشه جلوگیری کرده و چرخه به کار خود ادامه دهد. این دو در ادامه تمام سعی خود را میکنند که نقشهی خود را عملی کنند و از دیگری جلو بزنند. در یک دنیا، آدام موفق میشود تا مارتای حامل بچه را از بین ببرد و در دنیایی دیگر، این بچه به دنیا آمده، و به عنوان یک نوجوان، یک مرد بالغ و یک پیر مرد در حال رفتن به سراغ مردم مختلف و کشتن آنها است تا بتواند با کمک حوا، از گره محافظت کند.

کلادیا تیدهمن – فصل سوم سریال دارک
کلادیا تیدهمن، مغز متفکر فصل سوم سریال Dark
بدون شک کلادیا تیدهمن شخصیت طلایی و مغز متفکر اصلی فصل سوم سریال دارک محسوب میشود. در حالی که نسخهی دیگری از او، در حال همکاری با حوا بود، نسخهی پیر شدهی او متوجه شد که در هر صورت، رگینا دخترش در هر دو دنیا خواهد مرد و به این نتیجه رسید که باید دنیای سومی نیز وجود داشته باشد. او در ادامه متوجه میشود که فرضیهاش درست است و در اصل، یک دنیای اصلی وجود دارد که باعث شده تا دنیای آدم و حوا خلق شود.
در دنیای اصلی، دانشمندی به نام اچ.جی تانهاوس وجود دارد که در یک سانحهی رانندگی، پسر، عروس و نوهاش را از دست داده و پس از سالها از اتفاق افتادن ماجرا، هنوز نتوانسته تا آن اتفاق دردناک را فراموش کند. بنابراین او تصمیم میگیرد تا با استفاده از دانش کوانتومی خود، دستگاهی را بسازد و با استفاده از آن دستگاه، زمان را به عقب برگرداند. اما او به صورت ناخواسته جهان خود را نابود میکند و دو جهان دیگر را بوجود میآورد. در نهایت کلادیای پیر به آدام میگوید که ریشهی تمام این اتفاقات، تانهاوس پیره افسرده است که میخواهد خانوادهی از دست رفتهی خود را برگرداند و برای جلوگیری از بوجود آمدن این دو جهان، باید از خلق شدن آن دستگاه مرموز توسط تانهاوس جلوگیری شود و تنها مارتا و یوناس هستند که میتوانند این کار را انجام دهند.

مارتا و یوناس – فصل سوم سریال دارک
مارتا و یوناس چگونه جهان را نجات دادند؟
تنها لحظاتی قبل از آخرالزمان، آدام از راه میرسد و به یوناسی که در حال عزاداری بر سر جنازهی مارتا است، اطلاعات مورد نظر برای جلوگیری از تمام وقایع را میدهد. اگر مارتا و یوناس به جهان اصلی سفر کنند و از کشته شدن خانواده تانهاوس جلوگیری کنند، گرهای خلق نخواهد شد و جهان اصلی نیز از بین نخواهد رفت. یوناس سپس به زمان ملاقات مارتا با مگنوس و فرانسیسکا میرود و در حالی که مگنوس قصد دارد تا مارتا برا به تیم آدام اضافه کند، مارتا را بغل کرده و به زمانی دیگر منتقل میکند. در همین لحظه است که مارتا و یوناسی که تا قبل از این همدیگر را ندیده بودند، ناگهان آن حس عشق و آشنایی را در خود پیدا میکنند و تصمیم میگیرند تا با کمک یکدیگر، به درست کردن مسائل پیش آمده بپردازند.
مارتا و یوناس در ادامه به شبی که خانوادهی تانهاوس کشته شدند سفر میکنند و مانند دوتا فرشته، جلوی ماشین آنها سبز میشوند. یوناس در ادامه موفق میشود تا تانهاوس جوان را متقاعد کند که به سوی مرگ خود حرکت نکند و به همین سبب، ماموریتی که آدام ترتیب آن را داده بود، توسط یوناس و مارتا با موفقیت به انجام میرسد. تانهاوس دیگر بهانهای برای خلق دستگاه سفر در زمانش ندارد و به همین سبب، دو جهان بوجود آمده توسط او، دیگر خلق نخواهند شد. در همین لحظه بود که ما پودر شدن تک به تک شخصیتهای اصلی داستان از جمله مارتا و یوناس را مشاهده کردیم و اشک ریختیم.

سفر به دنیای واقعی – فصل سوم سریال دارک
در صحنهی آخر چه اتفاقی افتاد؟
صحنهی آخر فصل سوم سریال Dark به ما شهر ویندنی را نشان میدهد که در جهان اصلی وجود دارد. بسیاری از شخصیتهای سریال همانند یوناس، مارتا، نوح، شارلوت و … دیگر وجود ندارند و تنها شخصیتهایی که خارج از گره بودند، در نهایت از لوپ دیوانهوار خود آزاد شده و در حال ادامه دادن به زندگی خود هستند.
در صحنهی آخر ما مهمانیاش را مشاهده میکنیم که در خانهی رگینا برگزار شده است و شخصیتهایی مانند هانا، کاتارینا و برند دوپلر را در آن مشاهده میکنیم. هانا هماکنون با وولر ازدواج کرده است و بچهی او را در شکم خود دارد. وولر نیز بینایی چشم راست خود را بدست آورده است و از خاطرات از دست دادن آن میگوید.
در ادامه وقتی برق قطع و وصل میشود، هانا را مشاهده میکنیم که چشمانش به کت زرد رنگی (که یاد آور یوناس است) میافتد و همچنین به نظر میرسد که او کابوسهای وحشتناکی را در این اواخر دیده است که برخی از آنها برای او بسیار آشنا هستند. اما سوپرایز اصلی برای طرفداران زمانی است که از هانا در مورد نام بچهاش سوال میشود و او در ادامه پاسخ میدهد “یوناس به نظرم اسم خوبیه!”.
چه بر سر یوناس خواهد آمد؟
نمیتوان به طور قطع گفت که سازندگان در صحنهی آخر قصد داشتهاند تا چه چیزی را به ما بگویند، اما میتوان دو حدس را مطرح کرد. اولی این است که حتی اگر تانهاوسی نباشد که دستگاه سفر در زمانی را خلق کند، ویندن باری دیگر اسیر گرهها و لوپها خواهد شد و نمیتواند از این کابوس فرار کند.
اما حدس دوم این است که یوناس باری دیگر به دنیا خواهد آمد، اما اینبار نه در یک دنیای فرضی، بلکه در جهان اصلی زندگی خواهد کرد و به دور از مسائلی مانند سفر در زمان، سفرهای بین بعدی و تراژدیهایی از این قبیل، به زندگی خود ادامه خواهد داد. البته کاش مارتایی هم در کار بود.
امیدوارم از این مقاله لذت برده باشید. نظرات و تئوریهای خودتان را در قسمت نظرات برای ما ارسال کنید.
منبع: Vulture با کمی تغییر